2

یک شنبه 10 شهريور 1392
ن : KiMia & NaRgeS

2

بابام خیلی مرده!سر ناهار دستم خورد به پارچ اب همش ریخت تو غذاش.هر کی بود یه چک میخوابوند زیر گوش بچه اش. ولی بابام نزد!!!!!فقط بشقابشو باهام عوض کرد:)
خدایی اوچ مهربونی ومرام از پدر فداکار من همینطوره که در حق من سرازیر میشه منم اب شدم رفتم طبقه پایینیمون:-0
یکی نیست بگه فک وفامیله که داریم!!!!؟؟؟


*****************************


نمیدونم این قضیه باباها چیه که کولرو خاموش میکنن.حالا کولر فداسرتون دروپنجره روهم میبندن بعد که اعتراضم میکنی میگه هممون ومریض کردی رفت.
آخه باباست ما داریم
*****************************


طبقه بالامون شرکته،
ب بابا میگم بابا اینا منو نمیخوان؟
خواهرم چپ چپ نگاه کرد،گفتم ب عنوان آبدارچی،
مامانم ی نگاه عاقل اندر سفیه بهم کرد گفت آبدارچی؟
تو دلم گفتم الان میگه اینهمه درس خوندی ک آبدارچی شی،
یهو دیدم برگشته میگه آخه تو بلدی چای دم کنی ک میخوای آبدار چی شی؟
یعنی له شدما


*****************************


(سوکس شم اگه دروغ بگم) سر سفره نشسته بودیم مامانم گفت برو اون فلفل ها رو بیار با آبگوشت بخوریم پا شدم آوردم تعارف کردم هیشکی نخورد بعد خودم یه دونشو خوردم از بس تند بود آتیش گرفتم بعد مامانم به بابام میگه مرد دیدی گفتم این فلفلا شیرین نیستن؟
یه لحظه از شدت محبت اشک تو چشمام حلقه زد فک کنم شرایط من از بچه سر راهی گذشته در حد موش آزمایشگاهی روم حساب میکنن تو خونه


*****************************


عروسی دایی جونمه رفتن باغ واسه آتلیه فیلمبردار جامونده!بشمار١
بابالباساروبرده خشکشویی قراربوده ساعت٣بره تحویل بگیره الان ساعت٧غروبه مالباس نداریم!بشمار٢
میریم توشهردیدیددیدبکنیم ماشین عروس خراب شدامدادخودرو عروس ودامادو یدک کشید.بشمار٣
گوسفندگرفتیم جلوپاشون قربونی کنیم لحظه پیاده شدن عروس گوسفندفرارکرد.بشمار٤
گروه موسیقی شروع کردن مجلس گرم کنن سیم کشی تالارآتیش گرفت،به این میگن ازدواج با اعمال شاقه.
داییه بدشانسه من دارم؟


*****************************


ی مامان بزرگ دارم وقتی به نفعش نباشه نه گوشاش میشنوه نه چشاش میبینه نه پاهاش جون داره.ولی وای به حال روزی که من با تلفن صحبت کنم گوشاش تییییییییییز به تیزی چاقو زنجان یا اگه به نفعش باشه چشاش به دوربین شکاری میگه زکی تازه به جون خودم پرشش از جوب هم دیدم
ولی خدا سایه اش رو از سرمون کم نکنه.
اونایی که مامان بزرگشون اینطوریه بزنن لایکو!


*****************************


ب خالم میگم این رگه پشت چشمت؟
میگه پ ن پ طناب بستیم لباس آویزون کنیم!!!
آخه من چی بگم ب این فک و فامیل سر خوش، هر کدوم ی مدلن!!!!!


*****************************


یه بار خوابیده بودم بچه خواهرم 5سالشه اومد یک سیلی خفن خوابوند در گوشم. روانی شدم داد کشیدم سرش چرا زدی نمیبینی خوابم. بیچاره زد زیر گریه که دیگه مگس روت بشینه فراریش نمیدم!!!
خواهرزادس داریم


*****************************


امروز یه لباس واسه دخترم گرفتم که عکس دوتا الاغ روشه مامانم هم میگه عکس مامان باباشو زده رو لباسش مامانه ما داریم ها


*****************************


از صبح دارم الکى تو اینترنت میچرخم، مامانم میاد میگه:بسه دیگه کور شدى بد بخت؛میدونى اگه کور بشى، چى میشه؟
من:خو جایى رو نمیبینم!
میگه نخیر، اگه کور بشى،معتاد میشى!!!
من:D
مامانم::(
نابیناها::D
معتادا::D
آخه چه ربطى داشت خداییش؟؟!

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: ، ،



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قند و نمک و آدرس ghandonamak.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.